دفتر خاطرات ما

خاطراتی از گذشته

لبخند

با لبخندی بر لبانت ....که شادی قلبم بود!

و در اندیشه ام..

 قاب عکس دیدگان ترا مینگرم 

با لبخندی بر لبانت ... 

که طراوت اندیشه  هایم بود!

امروز چرا

قطره اشکی در چشمانت درخشید؟!

... چرا؟!  

کجاست آن لبخند زیبای لبانت

که روح اشعار من 

شادی قلب وطراوت اندیشه هایم بود؟

خاطرات برگی از دفتر زندگی هستند، آن ها را پاره نکنیم
نوشته شده در 13 / 12 / 1390برچسب:لبخند,ساعت 12:50 توسط iman| |


Power By: LoxBlog.Com